ذره و خورشید در چرخند و تاب تا ترخان نوروز، یرلیغ به دست از فراز آب و آتش و خاک و باد برآید و بر گستره گیتی بتازد. بر دشت و دمن بدمد، چمنها بگستراند و بر شاخسار خشکیده درختان، شکوفهها برویاند. شوخ و پلشتی زمستان را با شلاله ابر بهاری بپالاید.
به گزارش بوم هنر، ذره و خورشید در چرخند و تاب تا ترخان نوروز، یرلیغ به دست از فراز آب و آتش و خاک و باد برآید و بر گستره گیتی بتازد. بر دشت و دمن بدمد، چمنها بگستراند و بر شاخسار خشکیده درختان، شکوفهها برویاند. شوخ و پلشتی زمستان را با شلاله ابر بهاری بپالاید.
خونها به جوش آرد و دلها به خروش وادارد تا بذر امید و زندگانی در نهالستان طبیعت بکارد و شادمانی را به نظاره بنشیند.
اگر در سالی که گذشت، بر جام سکنجبین ما ، سرکهای فزونتر ریخته شد، جامها نمیشکنیم و روی خود ترش نمیگردانیم ، عسل افزون میکنیم و کامها شیرین داریم که جهان به ارزنی نمیارزد.
در سالی که گذشت، همانند سالیان پیش، دوستانی را از دست دادیم، افسوس و هزاران حیف. یادشان را گرامی میداریم و به گنجینه ذهنمان میسپاریم و در این سال نو و روز جهانی تئاتر، با دلی سرشار از عشق و امید، دست در دست هم، برای قوام و دوام تئاتر میکوشیم.
*مهدی لزیری – پیشکسوت تئاتر استان آذربایجان شرقی