سومین نشست از سری نشست های پژوهشی مصادیق تاریخی آذربایجان پیشرو در انقلاب با موضوع « آذربایجان در انقلاب مشروطه» به حضور قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ معاصر برگزار شد.
به گزارش بوم هنر، قاسم تبریزی پژوهشگر تاریخ معاصر در این نشست مشروطه را یک نهضت تاریخی خواند و سه جریان اصلی را در این نهضت تاثیرگذار خواند.
وی گفت: جریان اول، جریان اسلامی بوده که از چهره های آن آخوند خراسانی در نجف بود و نماینده وی در تبریز را ،آقا سید ابوالحسن انگجی عهده دار بود.
وی اصافه کرد: جریان دوم جریان اسلامی با قید مشروعه بود که از چهره های آن به میرزا صادق مجتهد و میرزا حسن مجتهد می توان اشاره کرد. این دو از اعضای انجمن ایالتی ولایتی بودند.
تبریزی اضافه کرد: جریان سوم، جریان حزب دموکرات تحت تاثیر مبارزین و مجاهدین قفقاز و باکو و تفلیس به جریان غرب گرایی معروف بود که در عرصه های فرهنگ و سیاست و امنیت منطقه بسیار معضل آفرین شدند.
تبریزی در ادامه به چند تن از چهره های مثبت و خادم در عرصه سیاست و دیانت من جمله سید حسن مجتهد تبریزی، میرزا صادق مجتهد، ثقه الاسلام و سید ابوالحسن انگجی و عمادالعلمای خلخالی اشاره کرد و اذعان داشت: خدمات این نفرات را میتوان رساله ها و سخنانی که من باب مشروطه و لزوم اسلامی بودن قوانین وضع شده در جامعه و عدم تقلید و دنباله روی از غرب بیان کرد.
فراز و فرودهای نهضت مشروطه در آذربایجان
قاسم تبریزی بعد از این تقسیم بندی به فراز و فرودهای نهضت مشروطه در آذربایجان به ویژه تبریز که تاریخ پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است، پرداخت که در ادامه مشروح سخنان وی آورده می شود.
در جریان رخدادهای مهم کشور به ویژه در آذربایان حضور علما، اندیشمندان و نخبگان تبریزی نقش بسزایی را در تغییر وقایع داشته است.
بروز نهضت مشروطه در تبریز همپای دیگر شهرهای کشور وقایع جالبی را در آن زمان رقم زد. غیر از حضور علما و اندیشمندان، موقعیت جغرافیایی این منطقه و حضور ولیعهد کشور دراین استان و نیز وجود سرداران شجاع و با نفوذ از دیگر عواملی بود که باعث شکوفایی نهضت مشروطه در تبریز شد.
اگر نگاهی به وضعیت آذربایجان داشته باشیم در حقیقت آذربایجان یکی از مراکز مهم فرهنگی سیاسی ما بوده است. مساله اول آن به وجود دانشمندان و اندیشمندان بزرگی که در آنجا داشته ایم بازمی گردد و نیز حضور شعرا، حکما، فلاسفه، عرفا و مراجع محققین زیادی را در آن خطه شاهد بوده ایم.
تبریز حد فاصل پایتخت (تهران) با قفقاز و بخشی از آسیای میانه بوده و به خراسان بزرگ نیز نزدیک بوده است. یعنی آن شهرهایی که در جنگ ایران و روس از کشور جدا شدند، خط ارتباط مان با آنها از طریق تبریز میسر می شد.
موضوع بعدی اینکه این شهر دروازه ارتباط ما با اروپا بوده و سفرهایی که مسئولان مملکت ما به اروپا داشتند از این شهر انجام می شد. اهمیت دیگر این شهر به خاطر ولیعهدنشین بودن آن نیز هست. در دوران قاجار، ولیعهدی که بعدها به پادشاهی می رسید دورانی را در تبریز می گذراند.
باحضور علما، اندیشمندان و متفکرین و ولیعهدنشین بودن آن، تبریز یک حوزه مهم علمی هم در کشور تلقی می شد. مثلاً در عرصه اسلامی در قم، اصفهان و مشهد و تهران حوزه های علمیه بزرگی داشتیم.
یک حوزه بزرگ دینی و مدرسه طالبیه و دیگر مدارس دینی در تبریز بود که مستقیماً از آنجا علما به نجف می رفتند. ما در نجف، کربلا و کاظمین علمای آذربایجانی زیادی داریم که برخی از آنها از دوران نوجوانی به این شهرها می رفتند یا برنمی گشتند و یا برخی هم می آمدند و جزو مدرسین می شدند. با این تعابیر به این نتیجه می رسیم که آذربایجان به مرکزیت تبریز از موقعیت سیاسی، اسلامی و اقتصادی والایی برخوردار بوده است.
مشروطه انقلاب نبود و نهضت بود، زیرا به دنبال سرنگونی رژیم شاهنشاهی نبود و به دنبال تعدیل استبداد بود. رهاورد خوبی داشت و با تمام فراز و نشیب خود دستاورد مبارکی داشت و استبداد را شکست و یک قانونی تعیین کرد. با اینکه به این قانون ها عمل نشد اما مجلسی را تعیین کرد و با اینکه این مجلس عملاً کارایی نداشت، اما در مجموع یک نهاد مدنی را در این کشور به وجود آورد و رسانه ها را وارد گود کرد. اگرچه اقدامات مناسبی از این رسانه ها دیده نشده و در این رسانه ها مسائلی بر ضددین و شریعت و یا مطالبی را خلاف عرف و اصول موجود در کشور بیان می شد، اما باعث آشنایی مردم با رسانه ها شد.
ما اگر از حوادث جامعه، روشنفکران و علماء، سازمان ها، وقایع و رخدادها تجربه بیاموزیم آنگاه است که برد کرده ایم و با قضاوت کردن افراد تاریخی و محکوم کردن آنها راهی به پیش نخواهیم برد. ما نبابد بهدنبال تبرئه کسی باشیم، زیرا مورخ از نظر قرآن و اسلام کسی است که گذشته را فراروی نسل های آینده قرار دهد و به تعبیر امام خمینی تاریخ معلم انسان هاست و نقش معلم هدایت و آگاهی است نه انحراف و اعوجاج.
نقلاب مشروطه با رهبری مراجع ثلاثه در نجف به خصوص آیتالله ملامحمد کاظم خراسانی و میرزامحمد مازندرانی و میرزا خلیل تهرانی آغاز می شود. در سراسر مملکت جنبش و حرکت آغاز می شود، در جنوب به رهبری آیت الله لاری و میرزا محمدحسن برازجانی و در فارس، آیت الله میرزا جعفر محلاتی شیرازی نهضت جان می گیرد. در اصفهان آقانجفی و آقا نورالله و دیگران هستند و در تهران آیت الله بهبهانی، سیدمحمد طباطبایی و شیخ فضل اله نوری جزو رهبران این نهضت ها بوده اند.
در تبریز هم آیت الله سیدابوالحسن انگجی که مرجعیت داشتند و آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی و آیت الله میرزا مجتهد تبریزی و ثقه الاسلام تبریزی هستند که در رده های بالای نهضت قرار داشتند. در آن روزها انگلیس در بوشهر علیه مشروطه فعالیت هایی را انجام می داد.
با این حال در تبریز مشکلات بیشتری وجود داشت که هم جریان فراماسونری در این شهر به سرکردگی تقی زاده و محمدعلی خان تربیت و… فعال بود و هم حضور جریان سوسیال دموکرات ها و قفقازی ها را داریم که افرادی تند و تروریستی بودند. یک جریان اسلامی هم در تبریز به رهبری آیت الله انگجی و میرزا صادق و ثقه الاسلام وجود داشت. در تبریز کشمکش های سیاسی زیادی بین این دسته ها وجود داشت.
در روز اول جنبش عموماً جریان غرب گرا و فراماسونری تلگراف هایی را به نجف می فرستادند و اوضاع ایران و تبریز را وارونه جلوه می دادند در عین حال ارتباطی که بین انجمن های سری تهران و تشکیلات فراماسونری با تبریز بود به این اختلافات دامن می زد.
باوجود این درگیری ها سه منظر به مشروطه وجود دارد: اولین مرحله مقدماتی است که اعلامیه ها و بیانیه هایی وجود دارد که در آن مراجع اعتراضاتی را به استبداد و زمان مظفرالدین شاه اعلام می شود. مرحله دوم، وقتی که مظفرالدین شاه فرمان مشروطه را صادر می کند و بعد از آن فوت می کند. محمدعلی شاه یک فرد خودرای و دیکتاتور بود ولی او سوگند خورده بود به مشروطه اعتقاد دارد و به آن عمل می کند.
در مرحله سوم وقتی محمدعلی شاه به سلطنت می رسد سه جریان موثر اجتماعی در این زمان رخ می دهد: اولین مورد وجود روزنامه نگارانی که با کلماتی بسیار سخیف و نامناسب در روزنامه هایشان به مسائل خصوصی درباریان و محمدعلی شاه می پرداختند. دوم، دسیسه هایی که روس و انگلیس در این دوره انجام می دادند که ورای رقابت های سیاسی و اقتصادی شان به دنبال تسلط بودند. این دو جریان وقتی که انقلاب شروع شد به یک وحدت رسیده بودند. سوم، روند اول مشروطه که مبارزه با استبداد است، انجام می شود. دوره دوم ما، دوره تبیین قانون و اجرای عملی انقلاب مشروطه است.
اما در تبریز علما و شخصیتهای بزرگی در به ثمر رساندن نهضت مشروطه نقش پررنگی داشته اند، یکی از این شخصیت ها سیدابوالحسن انگچی که از علمای بزرگ تبریز بود. آیت الله میرزا حسن مجتهد تبریزی، خاندان مجتهدی پنج نسل قبل از آمیرزاحسن از مراجع و علما بوده و هم حوزه درسی داشته و کمک های شایانی به انقلاب مشروطه می کند، اما بعدها وقتی آن انحراف در مشروطه را می بیند، مقاومت می کند. در ادامه به ایشان تهمت طرفداری از استبداد می زنند تا آنجایی که ایشان را از تبریز اخراج می کنند.
چهره بعدی ما مرحوم شهید میرزا علی ثقهالاسلام تبریزی است که از علما و مورخین و محققین بنام تبریز بوده است او نقش برجسته ای داشته و رسائل مهمی نگاشته که بعدها توسط روس ها در تبریز به دار آویخته می شود. دیگری آیت الله میرزا عبدالکریم امام جمعه است که از مراجع بزرگ این شهر به حساب می آید. ایشان هم در ابتدا جزو انجمن های ایالتی بود و وقتی انحراف ها را می بیند مخالفت می کند و به دست همین جریان حزب دموکرات ترور می شود.
آیت الله میرزا صادق مجتهد تبریزی را داریم که او هم از علمای برجسته تبریز است که در دوران انقلاب مشروطیت نقش تعیین کننده ای در انجمن ایالتی داشته و بعد با دیدن انحرافات کناره گیری می کند و در زمان رضاخان با استبداد او مبارزه می کند که به کردستان تبعید شده و بعد هم به قم فرستاده می شود.
شیخ محمد خیابانی از روحانیون پرتلاش و و از شاگردان آیت الله انگجی است و مرد مبارز و فعالی بود. در اردبیل نیز میرزا مجتهد اردبیلی است که بزرگ ترین عالم منطقه به حساب می آید.
و اما آیتالله سید عبدالعظیم موسوی خلخالی معروف به عمادالعلماء نیز از فعالین آذربایجان در انقلاب مشروطه بود. وی برای بیان مشروطه درصدد نگارش رساله بیان بر میآید. او علتالعلل این آشفتگی و نابسامانی را در فقدان درک صحیح جمع کثیری از مردم (اعم از عقلاء و فضلاء و عوامالناس) نسبت به ماهیت مشروطه میداند. همین وضعیت وی را بر میانگیزاند تا به شرح و توصیف مشروطه و برشمردن مزایا و محاسن آن در قالب رساله بیان معنی سلطنت مشروطه و فوائدها اقدام نماید. این امر، علاوه بر وظیفهشناسی و احساس مسئولیت وی نسبت به ملت و وطن خویش، نشانگر آن است که وی در این مسافرت، خلأ ناشی از فقدان یک اثر علمی در باب ماهیت و ویژگیهای مثبت سلطنت مشروطه را در مییابد و بر آن است که با تدوین چنین اثری و تبیین مقولهی مشروطه و ذکر محاسنش، آن هم با بیانی ساده و روشن برای اقشار مختلف جامعه، به دفاع از آن بپردازد.
گفتنی است، سلسه نشست های پژوهشی مصادیق تاریخی آذربایجان پیشرو در انقلاب به همت واحد پژوهش حوزه هنری استان برگزار می شود.