حاج حسین افتخاری، از خیرین سرشناس و پرآوازه تبریز است که سالها نامش در محافل مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، ورزشی استان مطرح و همواره به خوشرویی، وفاداری در عهد و دوستی و حمایت از محرومان مطرح بوده است.
به گزارش بوم هنر، حاج حسین افتخاری که از کودکی در یکی از خانواده های اصیل و خیر تبریزی پرورش یافته و به عنوان معتمد محل، سرپرست هیئت عزاداری محله طالقانی، پیشکسوت ورزش زورخانه ای، حامی مالی بالغ بر ۱۰۰ خانواده محروم و نیازمند، در محافل خیریه و در میان شهروندان تبریزی شناخته شده، این ویژگی نیک را از پدر و پدربزرگ خویش به یادگار دارد.
همزمان با ایام عزاداریهای ابا عبدالله حسین (ع) به گفتگو با این خادم سیدالشهدا (ع) نشستیم، که ماحصل این گفتگو را در پی میخوانید:
؟ چطور شد به ورزش زورخانهای پرداختید؟
– من در حال حاضر در هیاترئیسه ۷ هیات ورزشی عضوم، مسئول کشتی پهلوانی و زورخانههای کلانشهر تبریز و اولین نائبرئیس کشتی استان هستم ولی ورزشهای زورخانه را از گذشته دوست داشتم. زورخانه مسجد دوم است و برای من از هر سمت و عنوانی بهتر بود. ورزشکاران این رشته هم شخصیتهای خاصی دارند، در عید غدیرخم برنامهای داشتیم روی چمن که برای اولین بار در ایران با حضور ۱۲۰ ورزشکار برگزار شد، انشاالله از سال بعد بهتر از این برگزار خواهد شد. چند زورخانه در تبریز در حال تغییرکاربری هستند که قصد داریم آنها را هم سر و سامان بدهیم.
قبلا در چند رشته ورزشی اسپاسنر بودم، از جمله پرورش اندام که به پیشنهاد دوستانم برای اعزام یکی از ورزشکاران به رقابتهای جهانی همکاری کردیم. اما تاکنون از تربیت بدنی ریالی پول نگرفتهام و هیچ حساب و کتابی نداریم. من نیاز به حسابداری و حسابرسی ندارم. از جیب خودم خرج میکنم کم یا زیاد هرچه باشد خودم هزینه میکنم و هر لحظه خدایم را شکر میکنم که از راه درست، از جاهایی به زندگی آدم برکت و روزی میرساند که اصلا به فکر انسان نمیرسد و این لطف و عنایت خداوند است.
؟ در ایام کرونا نام شما به عنوان یکی از خیرینی مطرح شدید که شبانه روز تلاش میکرد، علت اینکه در این موقعیت خودتان را موظف دانستید که بانی خیّر شوید، چیست؟
– وظیفه هر انسانیست که به قدر توان به هم نوع خود کمک کند و مسئله عادیست که در مواقع سختی در کنار هم باشیم. این امر ذاتی است. متاسفانه برخی افراد دنیاگیر شدهاند و مال دنیا جمع میکنند که وقتی چشم میبندد همه چیز از بین میرود، در گذشته، مردم برای کمک به ضعفا ارزش قایل بودند، یک دلی زیاد بود. اما امروزه مردم از هم فاصله گرفتهاند و مادیات فراوان است. در خانواده من کار خیر و احسان از پدرانم به ارث رسیده، پدربزرگم از خیّرین بزرگ تبریز بود و برای احداث چندین مدرسه زمین اهدا کرده بود و بعد از او پدرم، کارهای خیرش را پنهانی انجام میداد، بعد از فوت ایشان، رفت و آمدهایی شد که من دیدم به افراد زیادی کمک کرده بودند و بعد از آن هم خدا برای ما توفیق داد که همین راه و مسیر را ادامه دهیم.
؟ برخی کار مثبتی انجام میدهند و در مقابل از همان فرد، ارگان یا مسئولی خواستههایی دارند، مثلا فردی تعدادی مدرسه میسازد و کاری انجام میدهد، فورا میرود امتیاز واردات محصولی را معامله میکند، با نمایندگان و وزرا صحبت میکنند، ولی تا به حال نشنیدهایم که بگویند مثلا آقای افتخاری چنین خواستهای داشته است! چگونه میشود که شما هیچ خواست و چشمداشتی از هیچ مرجع و مرکزی ندارید؟
– آنها داد و ستد میکنند نه کار خیر، ما نه از یک لابی استفاده کردهایم و نه دولت نیم متر زمینی به ما داده و نه وام کم بهره و امتیازی. اینجا تبریز است و زندگی کردن در اینجا سخت، اما خداوند در همه جا بالا سر ما و حامی ماست. من اگر بخواهم خودنمایی کنم ماشینی میخرم که در تبریز تک باشد، کنسرتهای پرمخاطب برگزار می کنم، با این خود نمایی میشود نه اینکه بروم حاشیه شهر محلههایی مثل حیدرآباد، خلیلآباد، ۴۲ متری، آخر مارالان و طالقانی که آنجا هم گلایه و حرف و حدیث بشنوم. من خدمت به مردم را افتخار میدانم. زمانی گفتند که افتخاری میخواهد به مجلس یا شورای شهر برود. هر کسی هر حرفی به عقلش برسد میگوید. من به پست و مقام دولتی احتیاجی ندارم. در پیج اینستاگرام خودم نوشتم که اگر از خود تعریف نباشد، من با افتخار نوکر امام حسین (ع) و خادمانش هستم و این بزرگترین افتخار من است. با قاطعیت میگویم که ما به هیچ نهادی وابسته نیستیم و نه کسی به ما کمک و یاری میکند و جز خدا به کسی احتیاجی نداریم.
؟ اسم شما در مجامع بسیاری میآید و بعضی اوقات هم رسانهای شده اما همیشه بیتفاوت بودید. گاهی وقتی دو نفر باهم بگومگو و اختلافی دارند، به خیال خود با اهانت دست به شفافسازی میزنند، طرف مقابل برمیگردد برای خودنمایی هم که شده جوابیهای صادر میکند ولی در مورد حاج حسین افتخاری، این موضوع صحت ندارد یعنی در هیچ زمینهای، به کسی پاسخگو نیستید. چرا به این صحبتها اهمیت نمیدهید؟
– گاهی افرادی میآیند و از من خواستههایی دارند که نمیتوانم برآورده کنم. من الان با این وضع اقتصادی ۱۲۷ خانواده را سرپرستی میکنم اما برخی پشت سر داستانسرایی میکنند و متاسفانه امروزه این مسایل عادی شده، ولی انسان با شناخته شدن نامش، به مشکلات و مصیبتهای بسیاری میرسد.
وقتی در کار کسی همکاری میکنم و یا عکسی با کسی میگیرم، میگویند که این خودنمایی است. قسم به خدا و به حق فرزندانم، چنین قصد و نیتی ندارم و نمیخواهم که اسمم گفته بشود. ولی افراد بیکاری از چیزهای بیهوده، حرفهای درست میکنند و مینویسند که نه حقیقت است نه حق انصاف.
اوایل کرونا در ایران اولین فردی بودم که به صورت رایگان ماسک پخش کردم که این خبر در رسانههای خارجی هم مطرح شد و از پلیس فتا دعوتم کردند و سوالاتی شد، صادقانه توضیح دادم که نیتی جز کمک به افراد ناتوان و فرهنگسازی برای پروتکلها ندارم، برای این کارها ۱۲ میلیارد تومان، معادل پول امروز ۶۰، ۷۰ میلیارد تومان هزینه کردم. با این مبلغ چه کارهای بیشتر و بهتری برای خودنمایی میتوان انجام داد، ولی من دوست دارم دستی از نیازمندی بگیرم.
اما افرادی که پشت سر من حرفی را میزنند، به آقایم حضرت ابوالفضل (ع) سپردم، هیچ کسی را هیچ وقت حلال نخواهم کرد چون دلم به درد میآید.
؟ هیات داری دشوار است و یا این همه فعالیتهای اقتصادی؟
– هیات داری در تبریز خیلی سخت است، نهضت امام حسین باید زنده بماند، ۱۴۰۰ سال مانده و بعد از این هم زنده خواهد بود. گاهی زخم زبانهایی هم میزنند و میگویند “اگر هزینه این فعالیتها را جمع کنید میتوانید به ۵ یا ۱۰ دختر بیسرپرست جهیزیه بدهید” که البته ما هم این کار را انجام میدهیم و هم آن را و باور دارم اگر این خدمت در بارگاه اهل بیت نباشد آن کارهای خیر هم برکتی نخواهد داشت.
؟ داستان کیکهای تولد چیست؟ مثال شاخص در مورد حضرتعالی حفظ دوستیهایتان است که عمدتا هم برای دوستان و آشنایان کیک تولد میفرستید. اصلا چه فلسفهای پشت این کیکهاست؟
– در ابتدا هدف اصلی همین ارتباطات و محبت به دوستانم بود، به مرور توقعات بین حلقههای دوم و سوم دوستیها هم ایجاد شد که بقیه هم انتظار این ارتباطات را داشتند و بعد عادی شد تا جایی که حالا خیلیها اگر کیک تولد نگیرند قهر میکنند! برای همه از ته دل این کار را انجام میدهم و حالا تا جایی پیش رفته که دیگر نمیتوانم لغوش کرد. وقتی تولد خودم را یک هزار و پانصد نفر در اینستاگرام استوری کرده بودند من هم باید جبران محبت کنم.
؟ پس به نوعی به گیر افتادن هست؟
– (با خنده) بله کمی سخت شده است.