استاد دانشکده تاریخ دانشگاه شهید مدنی با انتقاد از اینکه عده ای نهضت مشروطه را ناکام می دانند، تصریح کرد: مشروطیت نه شکست خورده و نه ناکام است بلکه ناقص مانده است.
به گزارش بوم هنر، جواد ابوالحسنی در چهارمین نشست پژوهشی مصادیق تاریخی آذربایجان پیشرو در انقلاب در یکصد سال اخیر که با موضوع آذربایجان از فتح تهران تا سال ۱۳۰۴ برگزار شد، گفت: اگر نهضت مشروطه ناکام مانده بود ما شاهد این همه دست آورد ناشی از مشروطیت نبودیم! بنابراین به کار بردن واژه شکست خورده و ناکام در این مورد صحیح نیست.
وی با بیان اینکه نقش مشروطیت و آذربایجان در تاریخ ایران همواره دارای اهمیت بوده، تاریخ معاصر آذربایجان را به سه دوره قبل از آغاز جنگ جهانی اول، جنگ جهانی اول و بعد از پایان جنگ جهانی تقسیم کرد.
ابوالحسنی در تشریح وقایع اجتماعی و سیاسی این دوره گفت: دوره نخست سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۹ را در بر می گیرد و در این برهه آذربایجان به دلیل همجواری با روسیه از یک طرف و عثمانی ها از طرف دیگر آبستن حوادث تلخی بوده است. در دوره دوم که سالهای ۱۹۰۴ تا ۱۹۱۸ را در بر می گیرد، آذربایجان کاملا ناخواسته درگیر جنگی می شود که هیچ ارتباطی به آن نداشت و پس از آن در فاصله بین سال های ۱۹۱۸ تا ۱۹۲۰ ما شاهد پایان جنگ جهانی اول رو به رو هستیم.
وی ادامه داد: در این برهه تاریخی که شاهد تهاجم روس ها به آذربایجان بودیم، عدهای با مجاهدت های قلمی و عدهای نیز با شمشیر از کیان آذربایجان و کشور دفاع کردند. در این بین میتوان به افرادی مثل رضازاده شفق که مبارزه قلمی میکرد، اشاره کرد. همچنین افرادی مثل ستارخان، باقرخان، شیخ محمد خیابانی، بلوری، امیرخیزی، میرزا اسماعیل نوبری و… اشاره کرد که با اسلحه در مقابل دشمن ایستادند.
این استاد دانشگاه با اشاره به مجاهدت های فکری میرزاعلی ثقهالاسلام در این برهه تاریخی گفت: متاسفانه ما اطلاعات خیلی کمی در رابطه با ثقهالاسلام داریم و اکثر افراد او را از باب مبارزه با استعمار می شناسند. درست است که او یک تنه با روس ها جنگید اما ما باید به زوایای فکری و اندیشه های او نیز توجه داشته باشیم.
وی ستارخان را یکی دیگر از افراد شاخص در مبارزه با روس ها دانست و افزود: او علاوه بر این که یک وطن پرست و مبارز بود پیشنهاداتی نیز برای برون رفت از عقب ماندگی، انحطاط و سیکل معیوب مملکت داشت.
ابوالحسنی با تاکید بر اینکه آذربایجان جایگاه ویژه ای در تاریخ ایران دارد، گفت: اگر امروز می گویم آذربایجان سر ایران و کانون فکری کشور بوده، بیراه نگفته ایم؛ نه اینکه ما خود را تافته جدا بافته بدانیم اما آذربایجان چهره ها و شخصیتهایی در خود پرورانده است که نظیر آنها در کشور کمتر پیدا می شود.
وی گفت: انقلاب مشروطه خصوصاً در تبریز بیشتر متاثر از دو جریان بوده است؛ آزادیخواهان قفقاز و انجمن های فکری از جمله انجمن تبریز که در مهرماه سال ۱۲۸۵ شکل گرفته بود و در مقابل فئودال های آذربایجان قد علم کرده بود.
این استاد تاریخ با اشاره به موقعیت استراتژیکی تبریز که در جریان جنگ جهانی اول از یک سو در محاصره نیروی متفقین و سوی دیگر در محاصره نیروی متحدین قرار گرفته بود، تاکید کرد: بیشترین ضربه از جنگ جهانی اول را در ایران کردها و ترک ها خوردند؛ به طوری که از جمعیت ۱۸ الی ۲۰ میلیون نفری ایران در آن برهه تاریخی حدود ۸ الی ۱۰ میلیون نفر کشته شده بودند که دو میلیون نفر از منطقه آذربایجان بوده است.
وی گفت: اهمیت انقلاب مشروطه بر هیچکس پوشیده نیست و بسیاری از دستاوردهای امروزی کشور از جمله تشکیل احزاب سیاسی، هیئت وزیران، تدوین قانون اساسی و… از آن نشأت می گیرد، گرچه انتقاداتی نیز بر مشروطه وارد است اما باید گفت در آن برهه زمانی بهترین گزینه بود.
وی در ادامه تصریح کرد: انقلاب مشروطه با به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی میرزا رو به احتضار افتاد و با این اقدام، مشروطهخواهان در تهران و بسیاری از شهرهای دیگر کشور، شکست خورده، دستگیر یا متواری شدند، اما در تبریز مقاومت مجاهدان مشروطه، نیروهای سلطنتی را عقب راند و به مشروطهخواهان در دیگر نقاط کشور انگیزه و امید بخشید.. مقاومت مردم تبریز، یازده ماه طول کشید و عاقبت با دخالت قوای روس و متواری شدن رهبران مشروطه پایان یافت. این قیام، یکی از رویدادهای مهم و تأثیرگذار در جنبش مشروطه ایران به شمار میآید.
ابوالحسنی افزود: مشروطهخواهان تبریزی که در قالب انجمن ایالتی آذربایجان و مرکز غیبی فعالیت می کردند، بهواسطه ارتباط با گروههای سوسیال دموکرات در منطقه قفقاز، به ضرورت مسلح شدن و تعلیم نظامی مشروطهخواهان واقف شده و قبل از شروع درگیریها تدارک رویارویی را دیده بودند. مقاومت گروهی از مجاهدان به رهبری ستارخان در محله امیرخیز تبریز، باعث شکست نیروهای دولتی به رهبری چلبیانلو شد. این در حالی بود که مخالفان مشروطه در تبریز با تشکیل گروهی به نام انجمن اسلامیه، سعی داشتند گروههای مشروطهخواه را نزد مردم، ضد دین جلوه دهند. بدین ترتیب، مجاهدان مشروطه توانستند تمام تبریز را به تصرف خود درآورند و اداره شهر را در دست بگیرند. محمدعلی شاه قوای مسلحی به رهبری عینالدوله به تبریز فرستاد که تبریز را محاصره کردند و مانع از تهیه آذوقه و مایحتاج شهر شدند و قحطی و گرسنگی فشار زیادی به مردم وارد کرد. روسیه به بهانه حفاظت از جان اتباع خود در تبریز، وارد شهر شد. روسها اگرچه در بدو ورود به مشروطهخواهان روی خوش نشان دادند، اما به مرور آنها را تحت فشار و تعقیب قرار داده و نشان دادند که قصد خروج از تبریز را ندارند. در نتیجه، نیروهای متشکل مشروطهخواه در تبریز پراکنده یا متواری شدند و از مشارکت در فتح تهران بازماندند.
وی عنوان نمود: روسیه که نسبت به حفظ جان اتباع خود در تبریز اظهار نگرانی میکرد. در اواسط فروردین ۱۲۸۸ با توافق انگلستان گروهی از سربازان خود را وارد خاک ایران کرد. کنسولگریهای این دو کشور طی نامهای به انجمن ایالتی اطمینان دادند که حضور این نیروها در تبریز موقتی خواهد بود.
وی اضافه کرد: اگرچه مشروطهخواهان تبریز با ورود روسها از مشارکت در فتح تهران بازماندند، اما مقاومت ۱۱ ماهه آنان، انگیزه و دلگرمی برای مشروطهخواهان سایر نقاط فراهم کرد تا محمدعلی شاه را عزل کرده و احمدشاه را به سلطنت بنشانند. به خاطر بی توجهی های والی جدید آذربایجان، مخبرالسلطنه به سردمداران مجاهدان، ستارخان و باقرخان به دعوت عضدالملک، نایبالسلطنه، تبریز را به مقصد تهران ترک کردند. با توجه به اینکه ستارخان و باقرخان در بدنه اجتماعی تبریز و در بین مجاهدان نفوذ و پایگاهی داشتند لذا این برای دولتهای روسیه و انگلستان مطلوب نبود. بنابراین کنسولگریهای این دو کشور، از دولت مشروطه خواستند که ستارخان و باقرخان را به تهران دعوت کنند تا جاییکه دولت روسیه تهدید کرد که اگر دخالت ستارخان در اداره تبریز ادامه پیدا کند، به تبریز حمله نظامی خواهد کرد.
استاد دانشگاه شهید مدنی گفت: با بالا گرفتن اختلافات دو حزب فرقه دموکرات و حزب اجتماعیون اعتدالیون منجر به بروز درگیریهای مسلح یا ترور، از جمله ترور سید عبدالله بهبهانی و میرزا محمد علی خان تربیت، مجلس ضربالاجلی را برای خلع سلاح مجاهدان تعیین کرد. اما در عمل، این قانون برای ستارخان و باقرخان سختگیرانه اعمال شد و افراد سردار اسعد بختیاری و مجاهدان فرقه دموکرات، همچنان آزادانه سلاح حمل میکردند. به همین دلیل ستارخان و طرفدارانش نسبت به اعمال این قانون بدبینی و مقاومت داشتند. در هنگام خلع سلاح مجاهدان در پارک اتابک، بین نیروهای دولتی و مجاهدان درگیری مسلحانه رخ داد و ستارخان در جریان درگیریها، از ناحیه زانو زخمی شد.
ابوالحسنی ادامه داد: بعد از این واقعه، ستارخان نزدیک به چهار سال زندگی کرد. در این مدت، با دولت مرکزی و حتی عینالدوله، مکاتباتی برای دفع اجنبی و اعلام آمادگی برای رفع اشغال روسها در آذربایجان داشت، که توجهی به آن نشد. او در ۲۵ آبان ۱۲۹۳ در تهران درگذشت. باقرخان هم پس از واقعه پارک اتابک، در تهران با مقرری سیصد تومانی، که دولت برای او تعیین کرده بود، زندگی میکرد. پس از شروع جنگ جهانی اول طی یک درگیری کشته شدند.
وی اظهار داشت: روسها که قصد ترک تبریز را نداشتند، در سال ۱۲۹۰ با شورش گروهی از مشروطهخواهان مواجه شدند، اما بر آن غلبه کردند و در روز ۱۰ دی مصادف با روز عاشورا در حدود چهل نفر، از جمله ثقهالاسلام تبریزی، روحانی مشروطهخواه، شیخ سلیم و صادقالملک، از اعضای انجمن ایالتی، علی دوافروش، عضو مرکز غیبی و دو پسر نوجوان علی مسیو را اعدام کردند. در یازدهم دی ماه ۱۲۹۰، صمد خان شجاعالدوله، از فرماندهان محاصرهکننده تبریز، وارد شهر شد و با پشتیبانی روسها، اداره شهر را در دست گرفت و گرفتاری هایی برای آذربایجان به بار آورد. او با اعمال خشونت زیاد و اعدام سنگدلانه بسیاری از مشروطهخواهان شهر، حکومت رعب و وحشت را بار دیگر بر تبریز گسترد.
وی در ادامه به قیام شیخ محمد خیابانی اشاره کرد و گفت: مقاومت مشروطهخواهان در تبریز، سالها بعد به عنوان پیشزمینه انقلاب آزادیخواهانه دیگری در تبریز شد. این انقلاب که رهبری آن را شیخ محمد خیابانی بر عهده داشت، در فروردین سال ۱۲۹۹ شروع شد و در شهریور همان سال با کشته شدن رهبر آن، خاتمه یافت. خیابانی در دوران مقاومت تبریز، در صف مشروطهخواهان تبریز بود و به عنوان نماینده تبریز به مجلس راه یافت. او از مخالفان جدی قرارداد ۱۹۱۹ و از منتقدان سیاستهای حکومت مرکزی بود.
وی تصریح کرد: قیام مردم آذربایجان به رهبری شیخ محمد خیابانی با انقلاب میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و قیام کلنل محمد تقی خان پسیان در خراسان، همگی در یک دوره تاریخی مشخص و با هدف ایجاد استقلال در ایران شکل گرفتند. اولین حرکت سیاسی معروف شیخ محمدخیابانی، مخالفت با اولتیماتوم روسیه برای اخراج مورگان شوستر از ایران بود. او پس از قبول اولتیماتوم توسط دولت و تعطیلی مجلس، به فکر قیام افتاد.
وی اضافه نمود: شیخ محمد خیابانی، با قرارداد وثوقالدوله با دولت انگلستان (قرارداد ۱۹۱۹) نیز به مبارزه برخاست و از آنجا که حکومت مرکزی را ضعیف و وابسته میدید، ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومت ایران و احیای آزادی را گام نخست برای ایجاد تحولات در ایران و بیرون راندن نیروهای خارجی میدانست؛ ولی برداشتن گام اول را از طریق مذاکره سیاسی امکانپذیر نمیشمرد و تنها راه را در جنبش و مقاومت در برابر دخالت نیروهای خارجی میدانست. از این رو، بعد از قبول قرارداد ۱۹۱۹ م از سوی دولت ایران، در تبریز جنبشی به راه انداخت و قیام کرد.
وی بیان داشت: وی در دو روز اول قیام که از ۱۷ فروردین ۱۲۹۹ شمسی، آغاز شد، نهادهای دولتی تبریز را به تصرف خود درآورد و شهر را از دست دولتیان خارج ساخت. قیام بیش از پنج ماه ادامه داشت. او در ایالت آذربایجان و به همراه پیروانش در اعتراض به تغییر نام اران به آذربایجان، نام ایالت آذربایجان را به آزادیستان تغییر داد. مخبرالسلطنه هدایت به ولایت آذربایجان منصوب شد. به فرمان مخبرالسلطنه فرستاده ویژه مشیرالدوله، صدراعظم وقت، قزاقها قیامگران را منکوب کردند. قیام وی در آذربایجان تنها ظرف شش ماه در ۲۲ شهریور ۱۲۹۹ پس از درگیری و دخالت قزاقها به شکست انجامید.
ابوالحسنی گفت: در حین قیام خیابانی، جنگ جهانی اول رخ داد و تبریز در جریان این جنگ خانمان برانداز توسط نیروهای عثمانی و روسیه بارها اشغال و دست به دست شد. در ۶ مرداد ۱۲۹۳ که جنگ جهانی اول آغاز شد، ایران اعلام بیطرفی کرد. روسیه تزاری که علیه امپراتوری عثمانی اعلان جنگ کرد، بدون توجه به اعتراضهای ایران اقدام به گسیل نیروهای بیشتری به ایران کرد و بخش عظیمی از شمال غرب ایران را تا سرحد مرز عثمانی اشغال کردند. با این اقدام روسیه، امپراتوری عثمانی نیز نیروهایش را وارد خاک ایران کرد و پس از درگیری با نیروهای روس، آنها را عقب راندند. با عقبنشینی روسها تا نزدیکی جلفا، شهر تبریز به تصرف عثمانی درآمد
وی تصریح کرد: با ورود نیروهای کمکی از روسیه، اینبار نیروهای روس دست به حمله علیه نیروهای عثمانی زدند و پس از شکست عثمانیها در جنوب جلفا، کنترل تبریز را به دست گرفتند. نیروهای روسی با پیشروی به سمت غرب رضاییه را تصرف کردند و تا دریاچه وان در داخل خاک عثمانی پیشروی کردند. همزمان نیروهای روسی وارد مرکز ایران شدند و از قزوین به کرج و تهران آمدند.
ابوالحسنی در پایان گفت: با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه، قدرت به دست بلشویکها افتاد. در نتیجه نیروهای روسیه شروع به عقبنشینی از ایران کردند در اثر عقب نشینی روسها و خلاء قدرت به وجود آمده، عثمانیها به سرعت مناطق تخلیه شده توسط روسها را به اشغال خود درآوردند و وارد تبریز شدند. عثمانیها تا پایان جنگ جهانی اول که منجر به فروپاشی امپراتوری عثمانی شد، این نواحی را در اشغال خود نگهداشتند.
گفتنی است، چهارمین نشست از سری نشست های پژوهشی مصادیق تاریخی آذربایجان پیشرو در انقلاب در یکصدو پنجاه سال اخیر با موضوع « آذربایجان از فتح تهران تا ۱۳۰۴» در اتاق جلسات هیئت رئیسه دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز برگزار شد.